مهمترین توصیه های رهبری به طلاب پیرامون مطالعه کتاب

1009382119151

امروزه بازی های رایانه ای، فیلم ها و شبکه های مختلف خبری داخلی و خارجی، حجم وسیعی از اطلاعات را به سوی ما ارسال می کنند که در کاهش قوای فکری جوانان و قشر کم سن و سال جامعه نقش غیرقابل انکاری دارند. بر این اساس جای شک و شبهه ای باقی نمی ماند که مدیران ارشد جامعه، باید همه تلاش و امکانات موجود خود را بسیج کرده و برای نهضت عمومی کتابخوانی به کار ببندند. بر این اساس به سراغ شخصیتی رفتیم که برای مباحث کتابخوانی وقت گذاشته و در این میان، از همه توان خود برای نهادینه کردن فرهنگ کتابخوانی در جامعه استفاده کرده است.

ایشان از 27 نمایشگاه کتابی که تاکنون برگزار شده، بیش از 20 نمایشگاه را شخصا بازدید کرده و ساعت ها در این نمایشگاه به مطالعه کتاب های مختلف پرداخته است؛ شخصیتی که خود نقد کتاب می کند و مؤلف خوبی در این زمینه است. گفت‌ و گویی که در زیر می خوانید، برگرفته از مصاحبه ای مجازی با رهبر معظم انقلاب و با بهره جویی از بیانات ایشان در دیدارهای مختلف است.

لطفا نظر خودتان را پیرامون وضعیت کتاب وکتابخوانی در جامعه بفرمایید؟ من هر زمان که به یاد کتاب و وضع کتابخوانی در جامعه خودمان می افتم، قلبا غمگین و متأسف می شوم! این به خاطر آن است که در کشور ما به هر دلیلی که شما نگاه کنید، باید کتاب اقلا ده برابر این میزان رواج وتوسعه و حضور داشته باشد. اگر به دلیل پرچم داری تفکر اسلامی و حاکمیت اسلام به حساب بیاورید، این معنا صدق می کند؛ چون اسلام به کتاب و خواندن و نوشتن خیلی اهمیت می دهد.(دیدار با دست اندرکاران برگزاری هفته کتاب30/7/1375) من توقّعم این است که مردم ما کتابخوانی را جدّی بگیرند. البته جمعی از مردم جدّی می گیرند؛ اما همه این طور نیستند. من می خواهم خواهشی از مردم بکنم و آن این است کسانی که وقت های ضایع‌ شونده ‌ای دارند، مثلاً به اتوبوس یا تاکسی سوار می شوند، یا سوار وسیله‌ نقلیه‌ خودشان هستند و دیگری ماشین را می راند، یا در جاهایی مثل مطبّ پزشک در حال انتظار به سر می برند و به ‌هر حال اوقاتی را در حال انتظار به بی کاری می گذرانند، در تمام این ساعات، کتاب بخوانند.(مصاحبه با خبرنگار صدا و سیما پس از بازدید از نمایشگاه کتاب 22/02/1375)

به نظر شما کتاب ها جای خودشان را با کارهای هنری دیگر از قبیل اینترنت و غیره عوض نکرده است؟ کتاب مقوله بسیار مهمی است. البته من به کارهای هنری، تصویری، تلویزیون و سینما یا از این قبیل چیزها خیلی اعتقاد دارم؛ ولی کتاب نقش مخصوصی دارد. جای کتاب را هیچ چیزی پر نمی کند؛ کتاب را باید ترویج کرد؛ مردم باید به کتابخوانی عادت کنند و کتاب وارد زندگی بشود. چندی پیش من دیدم که همین تلویزیون با بعضی از جوانان مصاحبه کرده و پرسیده بود که آقا شما کتاب می خوانید، پاسخ داده بودند که نه اصلا کتاب را جز ضروریات زندگی نمی دانند.(مصاحبه پس از بازدید از ششمین نمایشگاه کتاب 26/2/1372)

شما برای کتاب خواندن به کتابخانه خاصی می رفتید و یا عضو آن بودید؟ نزدیک منزل ما کتاب فروشی کوچکی بود که کتاب کرایه می داد. من هر زمان که کتاب می خواندم، معمولا از آنجا کرایه می کردم. به کتابخانه آستان قدس هم مراجعه می کردم. آستان قدس هم در مشهد کتابخانه خیلی خوبی دارد. در دوره اوایل طلبگی در همان سنین 15و 16 سالگی، به آنجا مراجعه می کردم. گاهی روزها به آنجا می رفتم و مشغول مطالعه می شدم، صدای اذان با بلندگو پخش می شد، اما به قدری غرق در مطالعه بودم که صدای اذان را نمی شنیدم.(دیدار با گروهی از جوانان 14/11/1376)

شما بیشتر چه نوع کتاب هایی را مطالعه می کنید؟ من در دوران جوانی زیاد مطالعه می کردم. غیر ازکتاب های درسی خودمان که مطالعه می کردم و می خواندم، هم کتاب تاریخ، هم کتاب ادبیات، هم کتاب شعر، هم کتاب قصه و رمان می خواندم. به کتاب قصه خیلی علاقه داشتم و خیلی از رمان های معروف را در دوره نوجوانی خواندم. شعر هم می خواندم. من در دوره نوجوانی و جوانی، با بسیار از دیوان های شعر آشنا شدم. به کتاب تاریخ علاقه داشتم و چون درس عربی می خواندم و با زبان عربی آشنا شده بودم، به حدیث هم علاقه داشتم. الان احادیثی یادم است که آنها را در دوره نوجوانی خواندم و یادداشت کردم؛ دفتر کوچکی داشتم که احادیث را در آن یادداشت می کردم.(دیدار با گروهی از جوانان 14/11/1376)

توصیه حضرتعالی به طلاب در این خصوص چیست؟ طلبه باید دستش از کتاب رها نشود؛ کتاب بخواند، همه جورش را بخواند، در دوره‌ جوانی بخواند. این ذخیره‌ حافظه را که بی‌ نهایت دارای ظرفیت است، هر چه می توانید، در دوره‌ جوانی پر کنید. ما هر چه در جوانی در حافظه انباشتیم، امروز موجود است؛ هر چه در دوران پیری – که بنده همین حالا هم با همه‌ گرفتاری ‌ها، بیش از جوان ها مطالعه می کنم – به دست می‌ آوریم، ماندگاری ندارد. الان شما جوانید، این منبع قیمتىِ ارزشمند را از اطلاعات ارزشمند، از آگاهی ‌های مفید و لازم در زمینه ‌های مختلفی که برای تبلیغ به آنها احتیاج دارید، هر چه می توانید انباشته کنید. از اینها استفاده خواهید کرد. خودتان را مجهز کنید، مسلح به سلاح معرفت و استدلال، بعد به این کانون های فرهنگی – هنری بروید و پذیرای جوان ها باشید. با روی خوش هم پذیرا باشید؛ با سماحت، با مدارا.(بیانات در دیدار علما و روحانیون خراسان شمالی 19/07/1391)

شما برای ترویج کتابخوانی پیشنهادی دارید؟ در مدرسه، در شهر و در سطح کشور مسابقه کتابخوانی راه بیندازند و پس از مراسم، این مسابقه را مثل مراسم مشاعره از تلویزیون پخش کنند. اخیرا چند ماه قبل از این، در تلویزیون مشاعره راه انداخته بودند؛ مشاعره خیلی خوبی هم بود. من چند جلسه نشستم، هر جلسه شاید بیست دقیقه نیم ساعت این برنامه را تماشا کردم. من اگر بدانم هر روز یک ساعت باید حرف بزنم و نتیجه اش این باشد که مردم کتابخوان بشوند، حاضرم روزی یک ساعت و نیم حرف بزنم! اگر این طوری بشود قضیه را حل کرد، حرفی نیست. بله ما باید عرض مان را به مردم بکنیم و بنده هم عرض می کنم؛ منتهی چیزهایی است که با گفتن تنها تمام نمی شود.(دیدار با دست اندرکاران برگزاری هفته کتاب 19/8/1376)

ناشران در ترویج کتابخوانی چه نقشی دارند؟ به نظر من، طبقه ناشر در هر بخشی از نشر و طبع، جزو مجموعه ‌های ارزشمند جامعه محسوب می شود؛ چون تولیدکنندگان کتاب و ناشران آن، مهمترین وسیله انتقال فرهنگ را در اختیار مردممان می گذارند. در این ‌جا نباید کسی بگوید که ناشران به دنبال کسب درآمدند. البته این حرف، حرف درستی است؛ ناشران دنبال کسب درآمدند. ای بسا گاهی مؤلّف و مترجم هم همین فکر را می کنند؛ ولی این از ارزش کار آنها نمی کاهد. خطاست اگر کسی گمان کند ما که نسبت به مسأله مطبوعات و کتاب و نوشتن و نشر در جامعه حسّاسیت به‌ خرج می دهیم، با تفکّر آزاد، با فکر آزاد و با مباحثه آزاد مخالفیم؛ نه. ما کسانی هستیم که اوّلین شعارهای این مسائل را داده‌ایم و الحمدللَّه تا الان هم دنبالش بوده‌ ایم؛ اما با آزادی گناه و آزادی ویران گری مخالفیم. کار ناشران از جهات مختلفی سخت است؛ درست مثل کار همان پزشک. اگر در تجویز و ارائه دارو، بی توجّهی کنید و چیزی را در اختیار مشتری کتاب بگذارید که برای او زیان بار است، شما هم ضرر معنوی بزرگی کرده ‌اید. در نهایت، به‌ هیچ ‌وجه شانه شما و شانه ما و وزارت ارشاد و معاونت ذیربط هم از بارِ وزر آن نوشته ‌ای که شما وقتی آن را می دهید، به زیان تمام می شود، فارغ نخواهد بود.(بیانات در دیدار جمعی از ناشران – 28/02/1378)

در پایان اگر نکته ای دارید بفرمایید؟ من می گویم جوانان، پیران، مردان و زنان شهری و روستایی و هر کسی که با کتاب می تواند ارتباط برقرار کند، باید کتاب را در جیبش داشته باشد و تا یک جا بی کار نشست، مثل اتوبوس، تاکسی، مطب پزشک، اداره و یا حتی در دکان وقتی مشتری نیست، در خانه به هنگام اوقات فراغت، کتاب را در بیاورد و بخواند. افرادی که کار روزانه دارند، اداری، کاسب، روستایی کشاورز و امثال این ها، اگر مثلا شب یا بین روز به خانه می آیند، بخشی از زمان را ولو نیم ساعت برای کتاب خواندن بگذرانند؛ چقدر کتاب ها را در همین نیم ساعت ها می شود خواند. بنده خودم دوره های بیست و چند جلدی کتاب ها را در همین فاصله های ده دقیقه بیست دقیقه یک ربع ساعت خوانده ام. شاید من از صدها جلد کتاب، همین طور در این فاصله های کوتاه استفاده کرده باشم. بسیاری را هم می شناسم که این طور هستند. من یک دوره کتاب هشت جلدی را در اتوبوس مطالعه کردم. این بایستی یک سیره و سنت رایجی بین مردم ما بشود که کتاب را بخوانند و به بچه هایشان یاد بدهند. خانم ها در خانه کتاب بخوانند و معلومات را فرا بگیرند.(دیدار با برگزیدگان مراسم انتخاب کتاب سال 7/10/1392)

ویژگیهاى یک مبلغ موفق خارج از کشور از زبان حجة الاسلام سیف الله مدبر

 

moballegh

بسم ‏الله الرحمن الرحیم.
حقیر، سیف ‏الله مدبر، متولد شهرستان میاندوآب از خطه آذربایجان غربى که در سال ۱۳۶۱ ه. ش وارد حوزه علمیه بناب گردیدم و پس از آن به ترتیب به حوزه‏ هاى علمیه مشهد و قم مهاجرت نمودم و در حال حاضر نزدیک به ۱۰ سال است که در درس خارج فقه به ادامه تحصیل اشتغال دارم.

علاوه بر این تحقیقاتى نیز در زمینه نسخه‏ هاى خطى دینى در آسیاى میانه و قفقاز داشته و دارم که این نیز در راستاى تکمیل تحصیلات دینى و تبلیغ دین در خارج از کشور بوده است.اینجانب تا به حال براى تبلیغ دین به کشورهاى ترکمنستان، ازبکستان، قزاقستان، گرجستان، نخجوان و آذربایجان سفرهاى متعددى داشته ‏ام.
به نظر حضرتعالى ضرورت‏هاى پرداختن به امر تربیت مبلغان دینى براى اعزام به خارج از کشور از سوى حوزه علمیه قم چیست؟

از آنجایى که جمهورى اسلامى ایران مرکزیت تشیع و اسلام شیعى مى ‏باشد و همه شیعیان جهان نیز با این نگاه به ایران مى‏ نگرند، لازم است‏ حوزه مقدسه علمیه قم به تغذیه فکرى آن‏ها همت گمارد. به عنوان مثال برخى از شیعیان شهر «تمس‏» از «سیبرى‏» چندین بار به دلیل آشنایى براى بنده پیغام فرستاده ‏اند و ما را جهت امر تبلیغ دعوت نموده ‏اند; گرچه حقیر از خوف سرما دعوت آنها را اجابت ننموده‏ ام; اما آنچه از این دعوت‏نامه استنباط مى‏ شود این است که آنها ایران را مرکز تشیع مى‏ دانند.بر این اساس حوزه علمیه قم وظیفه دارد که در این راستا قدم بردارد.

جنابعالى که بارها به عنوان مبلغ به خارج از کشور سفر کرده‏اید عملکرد حوزه علمیه قم را در این ارتباط چگونه ارزیابى مى‏ کنید؟

در پاسخ به این سؤال، بنده از شما مى ‏پرسم که آیا اصولا حوزه علمیه در این راستا اقدامى صورت داده است؟ و مهم‏تر از آن آیا اصلا حوزه از نیروهاى خودش که براى تبلیغ به خارج کشور مى ‏روند اطلاعى دارد؟
بنده عرض مى‏ کنم که کسى که براى تبلیغ به خارج از کشور رفته از طرف حوزه علمیه نبوده، در حالى که نیروى حوزه علمیه بوده، متاسفانه حوزه به این مهم توجه ندارد که اصولا آیا مبلغین حوزوى خارج از کشور موفق بوده ‏اند یا خیر؟ و در صورت عدم موفقیت آنها، موانع موجود بر سر راه آنان چیست؟

به عقیده بنده حوزه تا به حال هیچ گام مثبتى در این زمینه برنداشته است. به عنوان نمونه امثال من که یازده سال براى تبلیغ به خارج از کشور رفته‏ ام، در برخى مواقع شهریه‏ مان قطع مى‏شد. این در حالى است که اگر بخشى از سختى‏ هاى سفر را تعریف کنم مو بر بدن افراد سیخ مى ‏شود.

الحمد لله حوزه علمیه در حدود ده سال است که رشته تخصصى تبلیغ را، (آنهم براى داخل ایران) دایر نموده، گر چه این امر خیر و قدم مثبتى بوده، ولى دایره تشیع بسیار وسیع‏تر از عرصه داخلى است که حوزه علمیه خود را تاکنون به آن محدود نموده است; زیرا فقط در شوروى سابق که بنده در این قلمرو جغرافیایى بیشتر تخصص دارم، ۶۰ میلیون مسلمان زندگى مى‏ کنند، که یکى دو نفر (یکى از آنها اخوى بنده) مبلغ حوزوى شیعه بیشتر در آن کشور وجود ندارد. در واقع به روشنى به این نتیجه مى ‏رسیم که حوزه علمیه قدم جدى در این رابطه برنداشته و در عملکرد آن کاستى ‏هاى ملموس و فراوانى وجود دارد.

براى جبران کاستى ‏ها، حوزه مقدسه علمیه قم چه اقداماتى را باید انجام دهد؟
به نظر بنده براى جبران کاستى‏ ها باید اقدامات زیر از سوى حوزه علمیه صورت پذیرد:
۱ – انتخاب و بکارگیرى کارشناسان خبره به منظور شناسایى طلاب مستعد براى تبلیغ در خارج کشور.
۲ – تاسیس مرکز سیاست‏گذارى و برنامه ‏ریزى براى مبلغین خارج از کشور در حوزه علمیه قم.

۳ – انجام نیازسنجى از کشورهاى مسلمان نشین به منظور کشف نیازمندى‏هاى تبلیغى آنان با عنایت ‏به مذاهب موجود در آن مناطق; زیرا طلبه ‏اى که مى ‏خواهد به خارج از کشور اعزام شود باید بداند که در کدام مناطق بهایى‏ها، پیروان شاخه‏ هاى مختلف اهل سنت، مسیحیت و یهودیت قرار دارند.

در صورتى که کسانی را مى ‏شناسید که با بکار بستن شیوه ‏هاى بدیع در امر تبلیغ در خارج از کشور موفق بوده‏ اند، معرفى فرمائید.
یکى از افراد برادر اینجانب، حاج شیخ على مدبر که بیش از ۱۲ سال است ‏براى تبلیغ و تدریس از ایران به کشورهاى آسیاى میانه مهاجرت نموده، از زمان «گورباچف‏» در آنجا حضور داشته، دوره «یلتسین‏» را پشت‏ سر نهاده، و «شواردنادزه‏» را نیز درک کرده است.

الآن حدود ۲ سال است که از پیکره اعزام جدا گردیده، زیرا به او گفته ‏اند باید به ایران مراجعت کنى، اما ایشان گفته عمر بنده در این راه صرف شده تا در این زمینه متخصص شده‏ ام، و اگر به ایران برگردم عمرم ضایع خواهد شد. بر این اساس تصمیم گرفت که به تنهایى در کشور گرجستان دانشگاهى راه ‏اندازى و تحت پوشش این دانشگاه به تبلیغ دین بپردازد. زیرا در آسیاى میانه و برخى مناطق دیگر جهان همانند مالزى و اندونزى براى راه‏ اندازى مؤسسات آموزشى تا حدودى دولت ‏با متقاضیان همکارى مى ‏نماید و اخوى اینجانب با دست‏ خالى موفق شد از ریاست جمهور وقت گرجستان آقاى «ادوارد شوارد نادزه‏» موافقت تاسیس این دانشگاه را کسب نماید.

در حال حاضر در دانشگاه مذکور ۷ رشته علمى وجود دارد. جالب این است که یکى از رشته‏ هاى این دانشگاه، رشته معارف مى‏ باشد که در تاریخ این کشور، از زمان پیامبر (صلی الله علیه واله) تا کنون حتى در زمان حاکمیت ایران بر آنجا چنین رشته‏ اى سابقه نداشته است.

شیخ على مدبر تا به حال توانسته دو دانشکده را به صورت آزاد اداره کند و از چندین کشور همسایه دانشجو بپذیرد. آنچه به نظر بنده موفقیت ایشان را در تبلیغ دین در عرصه گرجستان در پى داشته، بهره‏گیرى از شیوه نو و راه ‏اندازى دانشگاه و تدریس علوم دینى و معارف در آن مى ‏باشد. در واقع ایشان هم درس معارف مى‏ گوید و هم مدرک لیسانس آن هم با مهر تایید «شواردنادزه‏» اعطا مى‏ کند و فارغ ‏التحصیلان این دانشگاه هر کدام یک مبلغ دینى مى‏ شوند، زیرا با مدرک تحصیلى این دانشگاه استخدام مى شوند، برخى معلم و برخى در جاهاى دیگر مشغول به کار مى ‏شوند و از این طریق معارف دین منتشر مى‏ شود.

یکى دیگر از مبلغین موفق آقاى اسعدى هستند که به افریقا و ساحل عاج و کنگو رفت و آمد دارند و به زبان آن مناطق، آداب و رسوم آنجا مسلط است. کارى هم به اعزام ندارد. هر وقت‏ خواست مى‏ رود و مى آید. زیرا کسى که با مردم زندگى کرد و بین مردم معروف شد، در قید و بند زمان و مکان نمى ‏گنجد و حتى از اینجا، آنجا را هدایت مى ‏کند.

به نظر حضرتعالى ویژگى‏هاى یک مبلغ موفق خارج از کشور چیست؟
در پاسخ به این سؤال باید عرض کنم که این پرسش بسیار به جا و مهم مى‏ باشد و در صورت یافتن پاسخ صحیح آن بخش قابل توجهى از کاستى‏هاى امر تبلیغ در خارج از کشور مرتفع مى ‏گردد. به نظر اینجانب ویژگى‏هاى یک مبلغ در خارج از کشور بشرح زیر است:

۱ – ذکاوت; ما دینداران متعهد، نماز شب خوان، اما غیر زیرک داریم که مناسب کار تبلیغ خارج از کشور نیست; در واقع یک مبلغ اعزامى به خارج از کشور باید از قدرت تصمیم‏ گیرى بالایى برخوردار باشد که از هوش و ذهن خلاق آنها سرچشمه مى ‏گیرد. به تعبیر دیگر در هنگام مواجهه با مشکلات متعدد، نباید بگوید که این امر را به من ابلاغ نکرده‏اند; بلکه در چنین مواقعى باید تشخیص دهد که چگونه برخورد کند تا مسیر مشکل را تغییر دهد. به عنوان مثال، اگر پلیس آن کشور به او گفت که تدریس قرآن در اینجا ممنوع است نباید آن مبلغ خود را ببازد و بگوید برگردم به ایران; یعنى باید خود قدرت تصمیم ‏گیرى داشته، راهکار دیگرى را براى تبلیغ انتخاب کند. اگر تدریس قرآن ممنوع شد، احکام را تدریس کند.

۲ – شجاعت، دومین ویژگى یک مبلغ خارج از کشور است; زیرا اگر مبلغ خلافیت داشته باشد، اما شجاعت نداشته باشد در مواجهه با سختى‏ها و شداید دچار اضطراب و خودباختگى مى‏ شود. به عنوان نمونه خاطره‏ اى را در این ارتباط نقل مى‏ کنم.

یک روز در قزاقستان در سالن غذاخورى، پلیس گذرنامه ما را مطالبه کرد; بنده گفتم، پاسپورت در منزل است. در این هنگام پلیس به حرف ما اعتنایى نکرده و ما را به همراه خود به مرکز پلیس برد. یکى از مبلغانى که در اینجا با ما بود اتفاقا فرد بسیار خلاقى نیز بود، چون شجاعت نداشت رنگش پرید، تا حدى که من فکر کردم بیچاره مرد. چنین افرادى نمى ‏توانند حرف خود را در مواقع بحرانى بزنند و اگر آنها را به زندان انداختند، نمى ‏توانند از خود دفاع کنند.

۳ – تدین، دیگر ویژگى مبلغ دینى خارج از کشور است. زیرا در صورتى که دین در ضمیرش نفوذ نکرده باشد، نه تنها منشا اثر نمى‏شود بلکه خود به عنصرى ضد تبلیغى تبدیل مى‏ گردد.
در ایران بخاطر این که مبلغین علوم دینى لباس مقدس روحانیت را به تن دارند، خود این لباس نوعى محدودیت‏ براى آنها ایجاد مى‏ کند. گرچه این حکم کلى نیست، اما برخى افراد از ترس دادگاه ویژه، حفظ آبرو و یا حفظ شؤونات روحانیت، ملاحظاتى را در حرکات، سکنات، رفتار و اعمال خود لحاظ مى‏ کنند، اما در خارج از کشور چون عموما مبلغین به ناچار با لباس غیر روحانى به تبلیغ دین مى‏ پردازند، تنها فیلتر کنترلى آنها ایمان است. اگر عنصر ایمان در وجود طلبه ریشه دوانیده باشد، بسیار مؤثر واقع خواهد شد.

۴ – جوان بودن، اگر مبلغ جوان نباشد از عهده مشکلات احتمالى تبلیغ نظیر در راه ماندن، در سرما و برف گرفتار آمدن برنمى ‏آید . در این ارتباط خاطره‏اى را تقدیم حضور شما عزیزان مى ‏نمایم. در منطقه سیبرى که شب و روز برف مى‏ بارد، در یک شب از سوى یکى از شیعیان به مهمانى دعوت شده بودم. بر طبق رسم آنجا هیچگونه تعارفى در مراودات و تعاملات اجتماعى وجود ندارد. بعد از صرف شام، هنگامى که قصد بازگشت‏به محل سکونت‏ خود را داشتم (که حدود یک کیلومترى آنجا بود) میزبان به من توصیه کرد شب را در منزل آنها بمانم، ولى در حالى که بیرون از خانه بیش از یک متر برف باریده بود، من گفتم که باید بروم. از خانه خارج شدم، وسیله ‏اى براى رسیدن به خانه پیدا نکردم و مجبور شدم پیاده مسیر را طى کنم. در بین راه تا سینه در برف فرو مى ‏رفتم به طورى که نزدیک بود خفه شوم! در اینجا نتیجه مى ‏گیریم که جوان بودن و سلامت جسمى براى یک مبلغ نیاز است تا بتواند در مقابل خطرات و مشکلات عدیده مقابله نماید.

۵ – نویسندگى: اگر مبلغ دینى قدرت نوشتن نداشته باشد و صرفا براساس بیان و امور شفاهى به تبلیغ پردازد، در صورتى که شرایطى در خارج از کشور بروز نماید که از طریق بیان و خطابه نتوان پیام دین را به تشنگان معارف رساند در عمل اصل مقوله تبلیغ منتفى خواهد شد. به عنوان مثال، در روز واقعه ۱۱ سپتامبر در یک سفر تبلیغى که در شهر تفلیس بودم تمام روزنامه‏ ها و مجلات در سطح وسیع اسلام را دین تروریستى و مسلمانان را تروریست معرفى مى‏ کردند، آنها با درج مقالات و تحلیل‏هاى مختلف با استناد به برخى از آموزه‏ هاى دینى اسلام، همانند آیین جهاد درصدد تروریستى جلوه دادن اسلام برآمدند. آنها مى ‏نوشتند که بر طبق آیین جهاد مسلمانان، کشتن غیر مسلمانان تا جایى که جان مسلمانان به خطر نیافتد بر آنها (مسلمانان) واجب است.

خب تصور کنید در چنین مواقعى اگر مبلغ دینى ما اهل قلم باشد با نوشتن پاسخ آن شبهات در عمل نه تنها حرکت ضد دینى را خنثى مى‏ کند، بلکه در صورت نگارش مستند پاسخ‏ها یک اقدام تبلیغى غیر مستقیم را جامه عمل مى ‏پوشاند.

اتفاقا این حقیر نیز از فرصت استفاده کرده و با نوشتن پاسخ‏هاى علمى، شبه ه‏زدایى نمودم.
۶ – آشنایى و تسلط بر زبان: مبلغ دینى در خارج از کشور باید به نحو مطلوب، روان و کلاسیک به زبان مردم محل ماموریت آشنا باشد، منظور از کلاسیک در اینجا گویش غیر کوچه بازارى و غیر داش مشتى مى ‏باشد. به عنوان مثال یکبار در عشق‏ آباد در یک جلسه‏اى که سفراى کشورهاى مختلف به مناسبت ۲۲ بهمن به سفارت ایران دعوت شده بودند، برخى از افراد خودى در این جلسه به زبان روسى و یا ترکمنى صحبت مى‏ کردند، آنها مى‏ خواستند بگویند که ما هم زبان روسى را یاد گرفته‏ ایم ولى متاسفانه همه براى آنها مى‏ خندیدند؟ چرا؟ چون آنها در حد یک بچه و کوچه بازارى صحبت مى ‏کردند که این اثر منفى و بدى بر جاى گذاشت. به این ترتیب نتیجه مى ‏گیریم که یک مبلغ باید زبان تخصصى کشور محل ماموریت را خوب بداند تا بتواند از این طریق پیام دین را در حد بسیار عالى به مخاطبین برساند.

۷ – قناعت: یکى دیگر از ویژگى‏هاى مبلغین اعزامى نداشتن روحیه طمع ‏ورزى و مقدم داشتن رسالت و هدف مقدس تبلیغى بر اهداف و منافع مادى مى‏ باشد; زیرا بسیار اتفاق افتاده که مبلغ اعزامى به خارج از کشور در سفارتخانه از سوى دیپلمات‏هاى خودى تحقیر مى‏ شوند. به عنوان مثال در حالى که مبلغ ما ماهیانه در حدود ۱۰۰ یا ۲۰۰ دلار حقوق دریافت مى ‏کند همان دیپلمات در یکماه چهار هزار دلار حقوق مى‏گیرد. بسیار طبیعى است که اگر مبلغ دینى فرد خود ساخته و قانعى نباشد، در یک مقایسه تطبیقى زمینه ‏هاى انحراف از هدف و رسالت تبلیغى در او فراهم مى ‏گردد.

علاوه بر این با نهایت تاسف باید عرض کنم که در برخى سفارتخانه‏هاى ایران در خارج از کشور نیز همانند داخل کشور، رگه‏ هایى از باند و خط بازى، وجود دارد.

در برخى مواقع کارمندان سفارت به مبلغ مى‏ گویند که در فلان جا تبلیغ کن و در فلان جا تبلیغ نکن، در حالى که طلبه باید بداند که براى تبلیغ در میان همگان به آنجا عزیمت نموده است و باید با این مسجد، آن مسجد، مساجد دیگر بلکه کلیه مساجد مرتبط باشد. این رسالت و وظیفه اصلى مبلغ است. اما متاسفانه سفارت در برخى مواقع به او مى‏ گوید که اینها با ما در اصطکاکند و نباید براى تبلیغ به میان آنها بروید. و اگر هم مبلغ بر خلاف میل سفارت عمل نماید، آنها (کارمندان سفارت) او را کمک و یارى نمى‏رسانند.

خب تصور کنید اگر مبلغ به سخنان آنها گوش دهد، وظیفه ‏اش را انجام نداده، در حالى که او براى تبلیغ به آنجا رفته است. متاسفانه در برخى از این مواقع سفارت به مبلغ پیشنهاد مى ‏دهند که در صورت انجام این کار و انجام ندادن آن کار، فلان مبلغ کمک بلا عوض به شما پرداخت مى‏ گردد.

اگر مبلغ خودساخته نباشد و طمع‏کار باشد به اصل رسالت تبلیغى خود عمل ننموده است. در برخى اوقات نیز اتفاق افتاده که مبلغى براى تبلیغ به خارج از کشور رفته، اما متاسفانه بجاى تبلیغ به کار تجارت پرداخته و یا به انحاء مختلف نظیر پول‏هاى دعا و… از مردمى که به نان شبشان هم محتاجند، وجه دریافت مى‏ کنند. این چنین طمع‏ ورزى‏هایى به اصل دین ضربه مى‏زند. اگر طلبه طمع‏کار باشد، مردم مى‏ گویند: این نیز با فلان تاجر حشر و نشر دارد… اصلا او به دنبال تاجرها راه افتاده تا آنها بیشتر او را تحویل گرفته و به او خوب رسیدگى نمایند. این عمل فرد به اصطلاح مبلغ نه تنها اقدام تبلیغى به نفع دین نیست ‏بلکه خود به صورت عینى یک اقدام ضد دینى نیز محسوب مى‏ شود.

۸ – آراستگى ظاهر: در کشورهاى خارجى، حداقل کشورهاى آسیاى میانه که اینجانب در دفعات متعدد به آنجا سفر کرده‏ ام، بسیار به زیبایى پوشش و شکل و نوع لباس اهمیت مى ‏دهند. حال تصور کنید یک مبلغى با ظاهرى در هم ریخته به آن مناطق وارد شود; به طور طبیعى کلام این فرد مؤثر نمى‏ افتد. شیک‏پوشى و حفظ ظاهر، نوع ریش و نوع لباس به عنوان یکى از عوامل غیر مستقیم تاثیرگذار بر میزان نفوذ اجتماعى مبلغ در میان مخاطبین مى ‏باشد.

۹ – آشنایى اجمالى با علوم متداول: یک مبلغ در عرصه بین ‏الملل الزاما باید در حد متعارف (نه تخصصى) با کلیات علوم مختلف آشنایى داشته باشد; زیرا در صورتى که از موارد کلى و معمولى رشته ‏هاى مختلف علمى بى اطلاع باشد، در برقرارى روابط با طبقات مختلف مردم منطقه ماموریت ‏بخصوص اندیشمندان علوم گوناگون دچار بحران ارتباطى مى ‏شود و چه بسا نتواند رسالت فرهنگى و دینى خود را به نحو مطلوب برآورده سازد.

در پایان ضمن تشکر مجدد خواهشمند است در صورتى که خاطره بیاد ماندنى از سفرهاى تبلیغى خود دارید بیان فرمائید.

خب، خاطراتى فراوان از دوران سفرهاى تبلیغى خود در خارج از کشور بیاد دارم اما به اقتضاى وقت‏ به یک مورد اشاره مى‏ کنم.

در یکى از سفرهاى تبلیغى که پس از ۶۵ روز در شهر عشق ‏آباد بودم، قرار بر این شد که براى تبلیغ به شهر «مرو» عزیمت نمایم. از سفارت جمهورى اسلامى در آنجا پرسیدم «مرو» کجاست؟ آنها در جواب گفتند: در شهر «بایرم على‏» که «مرو» قدیم آنجا بوده، (الآن «مرو» جدید با آنجا فاصله دارد) به من گفته شد به «مرو» برو و در آنجا فردى بنام عباسعلى را که ریش سفید شیعه‏ هاى آن منطقه است، پیدا کن. در حالى که من به شهرى به بزرگى شهر قم مى ‏رفتم و درصدد بودم تا یک نفر را که هیچگونه نشانى از او نداشتم و تا آن موقع نیز او را حتى براى یکبار هم ندیده بودم، پیدا کنم. راس ساعت ۳ بامداد هنگام اذان صبح از قطار پیاده شدم . در این هنگام همه جا پر از برف و یخ و هوا نیز بشدت سرد بود و من با کیف سنگینى که در آن تعدادى قرآن و تسبیح جاى داده بودم، به دنبال جایى براى استراحت و خواندن نماز بودم; (البته این را هم بگویم که یک چوب نیز در دست داشتم که سگ‏هاى ولگرد را از خود دور کنم). با توجه به اینکه زبان آنجا روسى بود و من علاوه بر زبان مادرى خود تنها زبان انگلیسى را مى ‏دانستم، چون تابلوهاى اماکن عمومى و خصوصى به زبان روسى نوشته شده بود، من قادر به درک مفاهیم تابلوها نبودم.

در این هنگام نماى بیرونى یکى از ساختمانها، توجه ‏ام را جلب کرد، حدس زدم که این باید هتل باشد، با توکل به ذات اقدس الهى، درب آن مکان را زدم، در حالى که در را مى‏ زدم با خود چنین مى‏ اندیشیدم، در یک حالتى فرضى پس از این اقدام یا موفق به اسکان در آن مکان مى‏ شوم و یا آنکه در نهایت مرا ضرب و شتم مى‏ کنند. در هر حال پس از آنکه در را زدم، خانمى در جلو چشمم ظاهر شد، به محض دیدن ظاهر و قیافه در هم ریخته من و کاپشن ایرانى که بر تن داشتم، بدون آنکه کلامى بگوید، با اشاره دست و سر به من فهماند که دور شو، من با سماجت مجددا در را زدم، این بار مرد جوان ترکمنى در را باز کرد، همانگونه که در عرایضم گفتم، زبان مشترک مهم‏ترین عامل ارتباط مى‏باشد، ولى متاسفانه هیچکدام از ما زبان همدیگر را نمى‏ دانستیم. در عمل نمى ‏توانستیم با هم ارتباط برقرار کنیم، بهر تقدیر با زبان اشاره به او فهماندم که اتاقى را براى استراحت نیاز دارم، اما او هم جواب رد داد، به هر زحمتى بود از او خواستم اجازه دهد نمازم را بخوانم، قبول کرد و با اشاره به من فهماند که همانجا پشت در ورودى روى تکه موکتى نمازم را بجا آورم. با دلى شکسته نمازم را اقامه کردم، شاید این نماز بهترین نمازى بود که با تمام وجود و با حضور قلب و خشوع در تمام عمرم بجا آورده بودم و از خداوند متعال درخواست کردم که مشکل مرا حل کند.

پس از نماز از هتل خارج شدم در حالى که از شدت سرما بخود مى ‏لرزیدم، به خداى بزرگ متوسل شدم، ناگاه از پشت‏ سر صدایى شنیدم، برگشتم، دیدم همان مرد ترکمن است، اشاره کرد که برگرد، من برگشتم، متوجه شدم که اتاقى را براى من آماده کرده، با راهنمایى او به طبقه سوم ساختمان رفتم، اتاق فوق ‏العاده مجهزى بود. حدس زدم باید متعلق به یکى از مقامات ارشد حکومتى باشد، پس از این واقعه، رو به درگاه الهى کرده و سپاسگزارى نمودم. با خود مى ‏گفتم حتما حداقل صد دلار براى هزینه این اطاق مجلل از من درخواست‏ خواهد کرد; ساعت ۱۰ صبح برخاستم و براى تصفیه حساب از اتاق خارج و نزد مرد ترکمن مسئول هتل رفتم، وقتى از او میزان هزینه پرداختى را سؤال کردم، با تعجب دیدم پاسخ داد، «هزینه‏ اى نمى‏ گیریم‏» ، فقط براى من دعا کن، من فرد بدبختى هستم; زیرا نماز نمى‏ خوانم، و کسى به من نماز خواندن را یاد نداده است.

پس از آنکه به او دعا کردم (در فرهنگ آنها وقتى از کسى مى‏ خواهند که به آنها دعا کند، باید در همان زمان و مکان به آنها دعا کرد) ، او به من گفت، آیا فهمیدى در کجا استراحت کرده‏ اى؟ جواب دادم: خیر. گفت: این اتاق متعلق به «صفر مرادنیازف‏» رئیس جمهور کشورمان است; و مهمانان ایشان در اینجا استراحت مى‏ کنند. اما من بعد از نماز خواندن شما به شدت تحت تاثیر قرار گرفتم و دلم شکست و متحول شدم و تصمیم گرفتم که این اتاق را که خالى مانده بود براى استراحت ‏شما در نظر بگیرم. در هر حال از او تشکر کردم و از هتل خارج شدم; و در حالى که دنبال عباسعلى که ریش سفید شیعه‏ ها بود مى‏ گشتم، و هیچ‏گونه نشانى و یا تصویرى از او نداشتم، به اولین فردى که رسیدم، سؤال کردم عباسعلى را مى‏ شناسى؟ با تعجب پاسخ داد:

عباسعلى من هستم .» این در حالى بود که من در ذهن خود تجزیه و تحلیل مى‏ کردم از قیافه‏ ها باید تشخیص دهم که این فرد، ارمنى، یهودى یا مسلمان است. ولى همه قیافه‏ ها یکنواخت‏ بود. این خاطره براى من شیرین‏ ترین خاطره دوران تبلیغ من محسوب مى‏ شود; زیرا پس از شناسایى عباسعلى و برقرارى رابطه با او جرقه آغاز تبلیغات دینى زده شد و راه براى ادامه کار هموار شد، و مناطق شیعه نشین، تعداد شیعیان، تعداد مساجد، ایران دوستان و اسلام خواهان را شناسایى کردم و این شناخت ‏براى بنده و سایر مبلغان در سفرهاى تبلیغى آتى بسیار مؤثر افتاد. دلیل واضح این امر هم مقایسه تطبیقى وضعیت اعتقادى و عملى ساکنان آن منطقه در آن هنگام و در حال حاضر مى‏ باشد.

منبع:رهیافته

عملکرد مبلغان در مسائل دینی تأثیر ویژه ای در امر تبلیغ دارد

TABLIGH

حجت الاسلام احمد زاد هوش،با اشاره به رسالت حوزویان در عرصه آسیب شناسی عزاداری، گفت: از آن جایی که فرهنگ قیام عاشورا از سوی مبلغان انتشار پیدا کرده است، ضروری می باشد که آسیب شناسی و دفع انحرافات هم توسط مبلغان صورت بپذیرد.

عملکرد مبلغان در مسائل دینی تأثیر ویژه ای در امر تبلیغ دارد.
وی با اشاره به نکاتی پیرامون بهتر بیان کردن مباحث معرفتی، افزود: مبلغ باید مخاطب خود را به خوبی بشناسد و بر اساس همین شناخب نیاز های او را بر طرف کند، شناخت زمان، مکان و عملکرد مبلغان و خانواده هایشان نسبت به مسائل دینی تأثیر به سزایی در امر تبلیغ دارد.

ریس جامعة المرتضی با بیان توصیه هایی به مداحان اهل بیت(ع) اظهار داشت: این که یک مداح بدون استناد به منبع صحیح و طبق شنیده های خود مطالبی را بیان می کند، دروغ به حساب می آید.

وی با اشاره به روایتی مبنی بر این که «هر چه شنیدی بیان نکن، همین برای دروغگو شدن کافی است» ادامه داد: متأسفانه بسیاری از جمله ها و عبارت هایی که از اهل بیت(ع) نقل می شود با آن چه که در واقع است، تفاوت دارد؛ بنابراین مداحان بیش از بر انگیختن احساسات مردم، باید به فکر صحت گفته های خود باشند.

این مبلغ حوزه علمیه به سوء استفاده دشمن از آسیب های عزاداری اشاره کرد و ابراز داشت: انحرافات عزاداری افزون بر کشور ایران، در سایر کشورهای مسلمان همانند عراق و هند نیز وجود دارد؛ بنابر این مدیران دینی کشور باید به فکر جهانی سازی تفکر صحیح تشیع باشند.

وی در پایان با اشاره به سیره اهل بیت طاهرین(ع) در عزاداری ها، خاطرنشان کرد: سیره اهل بیت(ع) این گونه بود که با شیوه های مشروع عزاداری امام حسین(ع) را بزرگ می داشتند، در سیره اهل بیت(ع) فقط به عزاداری امام حسین(ع) توصیه شده است، این که برخی اصرار دارند که برای سایر ائمه(ع) عزاداری های گسترده و خیابانی انجام گیرد، از سیره ایشان فهمیده نمی شود.

مدیریت فضای مجازی کشور با بحران انگیزه روبه‌رو است

zad

به گزارش روابط عمومی جامعه المرتضی علیه السلام،حجت‏ الاسلام احمد زادهوش،رئیس جامعة المرتضی و معاون پژوهشی پژوهشکده حج و زیارت در گفت‏گو با خبرنگار خبرگزاری رسا درباره وقفه موجود در ایجاد شبکه ملی اطلاعات(اینترانت) گفت:

متأسفانه روش استفاده از شبکه اطلاعات جهانی و پایگاه‌های اینترنتی برای مردم فرهنگ سازی و سیاست‏گذاری نشده است و بعد از این‏که سگ هار ضد فرهنگی وارد اجتماع شده به فکر چاره جویی افتاده ‏ایم.

وی فرهنگ غالب اینترنت را فرهنگ مبتذل دانست و افزود: فرهنگ موجود در فضای مجازی در واقع ضد فرهنگی و ضد ارزشی است که مسؤولان برای حفظ فرهنگ بومی-دینی جامعه باید طوری برنامه ریزی کنند که مردم علاقه ‏ای برای ورود در سرور‏های بیگانگان را نداشته باشند.

رئیس جامعة المرتضی علیه السلام،مشکل عدم مدیریت صحیح فضای مجازی کشور را کم انگیزه بودن برخی دولت‏ها دانست و تأکید کرد:

برخی از مسؤلان در داخل کشور اصلا آسیب‏ های وارده از فضاهای مجازی را درک نکرده‏ اند و برخی دولت‏ ها نیز اصلا انگیز‏ه‏‎ای برای مقابله با این آسیب‏ها را ندارند و همین امر سبب بی‌حرکتی در شورای عالی فضای مجازی شده است.

وی آسیب‏ های فضای مجازی و اینترنت افسار گسیخته را برشمرد و تصریح کرد: جاسوسی سردمداران صهیونیستی و استعمار گران فرهنگی، فراموش شدن فرهنگ دینی-بومی و شکاف بین مردم و نظام از آسیب‏های جدی این غول مهار نشده است.

حجت‏ الاسلام زادهوش با انتقاد از عملکرد دولت در کوتاهی کردن در مدیریت فضای مجازی ابراز داشت:

در مسأله اخیر که قوه قضائیه درباره واتس‌آپ و وایبر تذکر داد،دولت مردم را در مقابل قوه قضائیه قرار داد و از این امر مهم شانه خالی کرد، دولت بدون این‏که دلیلی برای آزاد گذاشتن این فضا داشته باشد از زیر بار این فعالیت شانه خالی می‏کند.

وی با اشاره به تخصیص ندادن بودجه برای ایجاد شبکه ملی اطلاعات از سوی وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات گفت: این عمل و تخصیص ندادن بودجه در این رابطه بر می‏گردد به شعارهای قبل از انتخابات ریاست جمهوری که مربوط به عدم فیلترینگ و آزادسازی شبکه‏ها است و این امر غفلتی در دولت ایجاد کرده تا برخی طرفداران خود را از دست ندهند.

حجت‏ الاسلام احمد زادهوش گفت: خوشبختانه پیشرفت قابل توجهی در ارائه داده‏ ها از طرف حوزه علمیه و نهاد‏های فرهنگی علمی به وجود آمده که حتی شبکه‏ های اطلاعات جهانی از این فرآورده‏ ها استفاده می‏کنند بنابراین حوزه علمیه و نهاد‏های علمی فرهنگی توانایی اشباع شبکه اینترانت یا شبکه ملی اطلاعات را دارند.

رییس فرهنگستان علوم اسلامی: موج گرایش به اسلام در جهان در جریان است

mirbagheri

رئیس فرهنگستان علوم اسلامی گفت: همواره پیروزی قطعی با مکتب اهل بیت (ع) است و شرایط به گونه‌ای است که موجی از گرایش مردم جهان به اسلام در راه است.

به گزارش مهر، حجت الاسلام سید محمد مهدی میرباقری شامگاه شنبه در مراسم گرامیداشت شهدای مقاومت اسلامی عصائب عراق و حزب الله لبنان که در شبستان امام خمینی(ره) حرم حضرت معصومه(س) برگزار شد، اظهار کرد: قبل از اینکه انسان یاد خدا کند خداوند متعال یاد بنده می‌کند.

وی گفت: بعد از اینکه سید الشهدا(ع) با امداد و کمک الهی به عهدشان وفا کردند خداوند بزرگ نیز برای بار دوم به عهدش وفا کرده و در این وفای عهد بهترین ضیافت را برای سیدالشهدا(ع) رقم زدند، ضیافتی که احدی از نبی اکرم(ص) و اهل بیت(ع) از آن مطلع نیستند و همچنین بساط شفاعتی برایشان فراهم کردند که محور نفوس مطمئنه در عالم هستند.

استاد حوزه و دانشگاه تصریح کرد: در روایات آمده که “یا ایتها النفسه المطمئنه” که هم مربوط به سیدالشهدا(ع) است و همه شیعیان حضرت وقتی از دنیا می‌روند با نفس مطمئن و آرام از دنیا می‌روند و با شفاعت حضرت وارد ضیافت می‌شوند که این شفاعت، هم شفاعت تطهیری برای همه و هم شفاعت ترفیع درجه برای همه به ویژه اولیای خاص خداوند است.

وی با بیان اینکه وفای خدای متعال به عبد زیبا‌تر از وفای عبد به خدا است، افزود: هرچند که سیدالشهدا(ع) در اوج بندگی، لطافت و جمال است ولی جمال صنع خداوند است که از عمل سید اشهدا(ع) زیبا‌تر و لطیف‌تر است و وفای الهی کامل‌تر و جامع‌تر است.

حجت الاسلام میرباقری گفت: نصرتی خداوند به سید الشهدا(ع) عنایت کرده است که موجب شده تا همیشه پیروز میدان شود و اگر کسی به حسب ظاهر گمان کند سیدالشهدا(ع) شکست خورده است بداند صد درصد ظاهرا و باطنا وجود مقدس سیدالشهدا (ع) پیروز این میدان جنگ است و این نصرت الهی است.

وی با بیان اینکه پیروزی سیدالشهدا (ع) جنبه‌های مختلفی دارد، افزود: اگر فردی در میدان نبرد از هدف خود غافل نشود پیروز میدان است و اگر موانعی پیش آید و انسان را از رسیدن به هدفش باز دارد شکست می‌خورد.

رئیس فرهنگستان علوم اسلامی با اشاره به اینکه امام حسین (ع) با هدفی مشخص به میدان آمدند، گفت: هدف اول ایشان عهدی بود که در عالم میثاق با خداوند متعال بستند و درجایی که خدا صحنه عاشورا را عرضه کرد کسی که آن را پذیرفت سیدالشهدا (ع) بودند و از قبل خود را مهیای آن می‌کردند.

وی با بیان اینکه شیطان در صدد بود این بندگی در ‌‌نهایت زیبایی اتفاق نیفتد، افزود: جهاد اعظمی که در عاشورا اتفاق افتاد همین بود و ما اکنون باید تلاش کنیم در میدان نبرد جزو سربازان نبی اکرم (ص) باشیم و این جهاد باطنی ما است اگر ما صفات رذیله را از خود دور و صفات حمیده را در خود شکل دهیم و آراسته به صفات جمیله شویم آن وقت سرباز نبی اکرم (ص) خواهیم بود.

این استاد حوزه و دانشگاه اظهار کرد: اگر صفات رذیله چون بخل و حسد در انسان شکل بگیرد آن انسان سربازی در جبهه شیطان است، لذا باید تلاش کرد با پرورش صفات پسندیده در جهاد باطنی در صف نبی اکرم (ص) و سیدالشهدا (ع) قرار بگیریم.

وی با بیان اینکه شیطان دنبال این است تا قوای خود را در عالم گسترش دهد، گفت: شیطان دنبال این است تا صفات رذیله را زیاد کند و سیدالشهدا (ع) علاوه بر جنگ ظاهر که مقابل انسان‌هایی با این صفات زشت ایستادگی کرد در باطن نیز در مقابل همه قوای شیطانی ایستادگی کرد که این باطن عاشورا است.

حجت الاسلام میرباقری بیان کرد: جنگ‌های بزرگی در عالم رخ می‌دهد که هیچ خبری از آنها نمی‌شود ولی در واقعه عاشورا تمام عالم امکان از سماوات تا عالم ملائکه تحت تأثیر قرار می‌گیرند چرا که در این میدان جهاد اعظم سید الشهدا(ع) با همه توان در مقابل همه قوای شیطانی در عالم می‌ایستد.

وی گفت: در روایت داریم زمانی که ولی خدا به دنیا می‌آید، شیطان او را رصد می‌کند و فرماندهان خود را جمع کرده که ولی خدا به دنیا آمده و می‌گوید اگر او به سن رشد برسد ما دیگر نمی‌توانیم به کار خود ادامه دهیم و می‌داند به تبع ولی خدا زنده است لذا از کشتن او خودداری می‌کند.

رئیس فرهنگستان علوم اسلامی قم تصریح کرد: زینب کبری (س) در مقامی از توحید قرار دارد که می‌تواند از بالا قتله‌گاه و نیز صحنه‌های زیبای جمال صنع خداوند با سید الشهدا(ع) را مشاهده کند و آنچه باعث می‌شود زینب کبری(س) در مجلس ابن زیاد، در آن مجلس سنگین بگوید «مارأیت الّا جمیلاً» این است که در مقام محبت و رضای الهی قرار دارد.

وی عنوان کرد: بی‌تردید پیروزی قطعی در همه صحنه‌ها با مکتب اهل بیت(ع) است و شرایط به گونه‌ای است که موجی از گرایش مردم جهان به اسلام در راه است.

کتاب «اخلاق کاربردی مبلّغ» را منتشر شد

akhlagh

موضوع این اثر ارزنده که تالیف خانم راضیه ذوالفقاری است، تبلیغ و مبلّغ است و مخاطبان آن طلاب و دانشجویان هستند. کتاب مزبور در قطع رقعی و 188 صفحه، به تازگی از چاپ خارج شده و در دسترس مبلغان علوم دینی و علاقه مندان به کتاب و مطالعه قرار گرفته است.

ایشان در تبیین موضوع این کتاب گفت:
یک مبلّغ برای تبلیغ دین اسلام باید به ویژگی ها و خصلت های نیک آراسته باشد تا بتواند بیش از گفتار، با رفتارش مبلّغ واقعی این دین عزیز و والا باشد. از طرفی نیز برای انجام این مسئولیت خطیر، باید از نحوۀ برخورد با مردم و شرایط محلی که برای تبلیغ دین به آن جا اعزام می شود، آگاهی داشته باشد تا با رفتار و گفتاری شایسته، به تبلیغ دین مبین اسلام پرداخته، مایه هدایت و روشنگری مردم باشد.

وی در ادامه افزود:

این کتاب از یک مقدمه و پنج بخش تشکیل شده که در بخش اول، ارزش و اهمیت تبلیغ در اسلام واکاوی شده است. مولف این کتاب، در بخش دوم، به تبیین ویژگی هایی پرداخته که یک مبلغ باید متخلق به آن باشد؛ خصوصیاتی نظیر: ایمان و تقوا، اخلاص، صبر، سعۀ صدر، علم کافی، قناعت، مدیریت و … . در بخش سوم و چهارم، به اخلاق مبلّغ در برخورد با مردم محلِ تبلیغ پرداخته، حفظ و کنترل زبان و مراقبت از هرگونه صحبتی را که موجب تحقیر یا توهین به افراد آن محل شود، مورد بحث و واکاوی قرار داده است و نیز اصول و روش های یک سخنرانی تاثیر گذار را در مخاطبان برشمرده است.

در بخش پنجم نیز به شیوۀ تبلیغ و جذب مخاطب از طریق به روز رسانی ارتباطات پرداخته و وسایلی نظیر: وبلاگ، وب سایت، ایمیل، گفت و گوی چهره به چهره و … را در برقراری ارتباط با مخاطب بسیار موثر دانسته است. علاقه مندان به مطالعۀ این اثر ارزشمند و کاربردی در امر تبلیغ، می توانند جهت خرید اینترنتی به سایت www.bustaneketab.com مراجعه کنند و یا از فروشگاه های بوستان کتاب در قم، مشهد، تهران و اصفهان آن را با قیمت 9000 تومان تهیه نمایند.

جرج جرداق در سن ۸۳ سالگی درگذشت.

jorg

نویسنده و اندیشمند مسیحی معاصر، که او را “عاشق امام علی (ع)” لقب داده‌اند، در سن 83 سالگی درگذشت.

به گزارش روابط عمومي جامعه المرتضی علیه السلام ، جرج جرداق اندیشمند و مورخ مسیحی و شخصیتی سرشناس بود که چهار دهه از عمر خود را برای مطالعه و تحقیق در مورد- به تعبیر خودش- یکی از برجسته ترین شخصیت های جهانی یعنی امام الموحدین حضرت علی(ع) صرف کرد. حاصل تحقیقات وی چندین جلد کتاب ارزشمند در مورد شخصیت امام علی (ع) است.

وی صاحب کتاب‌هایی از جمله دایرة المعارف « علی؛ ندای عدالت انسانی»، «علی و حقوق بشر»، «علی و انقلاب فرانسه»، «علی و سقراط»، «علی و ناسیونالیسم عربی» و عناوین دیگری در این زمینه است.

جرج سمعان جرداق نویسنده، اندیشمند و ادیب مسیحی لبنان در سال 1931م در منطقه مرجعیون در جنوب لبنان دیده به جهان گشود.

منبع:سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي

اولین جلسه كارگاه مقتل شناسی امام حسین علیه السلام با رویكرد نقد نظرات وهابیت

مقتل شناسی

به گزارش روابط عمومی جامعه المرتضی علیه السلام ،اولین جلسه كارگاه «مقتل شناسی امام حسین علیه السلام با رویكرد نقد نظرات وهابیت» ویژه اساتید و فضلاء با حضور استاد معظم حضرت آیت الله نجم الدین طبسی زید عزه توسط معاونت آموزش و پژوهش مركز مدیریت حوزه علمیه اصفهان برگزار شد
اولین جلسه كارگاه «مقتل شناسی امام حسین علیه السلام با رویكرد نقد نظرات وهابیت» ویژه اساتید و فضلاء با حضور استاد معظم حضرت آیت الله نجم الدین طبسی زید عزه توسط معاونت آموزش و پژوهش مركز مدیریت حوزه علمیه اصفهان برگزار شد.

لازم به ذكراست كارگاه مذكور به مدت یك هفته در سالن كنفرانس مركزمدیریت درحال برگزاری است.

شاکله باطنی و ظاهری هر فرد نشان از شخصیت و اخلاق اجتماعی اوست

zadhoosh

به گزارش روابط عمومی جامعه المرتضی علیه السلام ،حجت الاسلام زادهوش با اشاره به اهمیت اخلاق اجتماعی در شخصیت ظاهری افراد جامعه گفت: اخلاق همان شکل باطنی انسانهاست. چطور اگر شکل ظاهری آدمها زشت و کثیف و نامرتب باشد مشمئز کننده است و دیگران را از اطراف انسان فراری می دهد؟ شکل باطنی انسان نیز که همان شاکله، شخصیت و اخلاق است که همواره مود توجه قرار می گیرد.

وی افزود: گرچه این شکل به چشم دیده نمی شود ولی با تعاملات اجتماعی ، این صورت باطنی پیدا می شود و اگر چهره زشت باشد ناموزون و آراسته نباشد منفور می شود، روابط دیگران با او سرد و خشن می شود او را نمی پذیرند دعوا می شود این آدم طرد می شود و طبعا می خواهد انتقام بگیرد و همین امر سبب می شود همه از هم فرار کنند.

حجت الاسلام زادهوش ادامه داد: حالا چطور می شود که قیافه ی باطنی و شکل روحی کسی در مقابل اجتماع و دوستان و خانواده و همکاران و همسایگانش زشت می شود؟ وقتی متکبر و دروغگو می شود، اسرار دیگران را فاش کرده و بدزبانی و فحاشی می کند، بی ادبی و بی حرمتی ، دورویی و منافق بازی در می آورد. بی وفا، بی حیا و بی غیرت و شهوت پرست می شود و حق کشی می کند اینها همه نشان از بی اخلاقی های اجتماعی است .

حجت الاسلام زادهوش تصریح کرد: اگر فردی فقط یکی از این ویژگیها را داشت مثل کسی که یک لکه سیاه در صورت دارد به همین اندازه زشت و بدقیافه است. اما فکر کنید کسی همه ی این چرکی ها و نکبت ها را در سر و رو و قیافه خودش داشته باشد ، حتی اگر از بهترین روغن ها و لوازم آرایشی هم استفاده کند، وقتی حرف می زند، معامله می کند، معاشرت می کند چهره ی اصلی و باطنی اش بیرون می زند و رسوا می شود.

وی با بیان اینکه چگونه اخلاق صحیح اجتماعی بوجود می آید و نهادینه می شود اظهار داشت: وقتی شما در برابر مردم آینه بگذارید و آنها چهره اصلی خودشان را ببینند آنوقت خجالت می کشند سراغ آب و صابون می روند به خلوت می روند تا بلکه اصلاحی و تغییری در خود ایجاد کنند آنوقت است که کار از کار گذشته و فقط با یک آب و صابون نمی توان لکه ها را پاک کرد نیاز به کارشناس زیبایی و جراح پوست پیدا می کنند و این امر نشان از دوگانگی اخلاق اجتماعی در زندگی فردی و اجتماعی است.

وی  یادآور شد: وقتی در جامعه امروز پوستر هایی از زیباترین مدل ها و چهره های زیبای اخلاقی را برجسته کنند، همانطور که دیگران عکس و فیلم و پوستر شخصیت های غربی را درست میکنند و مدل پاییز و بهارش را نو به نو ارائه میدهند، باید چهره ی زیبا و مدل دلنشین جوان خوش اخلاقی را که فداکاری – خداخواهی – مهر و وفا- وقار و حیا – صدق و صفا جوری به او زیبایی بخشیده که با یک نگاه دل همه را میبرد در آینه ی رسانه و فیلم و کلیپ و بیلبورد و عکس و …. به جامعه نشان داده شود.

حجت الاسلام زادهوش گفت: اگر در جامعه دینی و اسلامی مردم شیفته ی چنین مدل اخلاق مدار اجتماعی شدند دیگر لازم نیست شیرینی و شربت بدهید تا جمع بشوند، سور و شام بدهید تا بشنوند،کتاب مجانی و سی دی رایگان پخش کنید تا جامعه اصلاح بشود، خود آنها تلاش می کنند تا با بهره مندی از اخلاق زیبا شوند، انوقت قبل از اینکه از خونه بیرون بروند ساعت ها رویخودشان کار میکنند تا زیبا شوندو بتوانند با زیبایی باطنی و ظاهری و رعایت اخلاق اجتماعی در جامعه تاثیر گذاری بالایی داشته باشند.

منبع:خبرگزاری شبستان

اعزام مبلغان به خارج از کشور نیازمند توانمندسازی آنان است

ZADHOOSH

به گزارش روابط عمومی جامعه المرتضی علیه السلام،حجت الاسلام زادهوش رئیس مرکز جامعة المرتضی ،با اعلام این مطلب اظهار داشت:

غالباً عهده‌داران مأموریت تبلیغ در خارج کشور، کسانی هستند که به صورت خودجوش و بدون گذراندن دوره مشخصی و بعضاً فقط با آشنایی یک زبان خارجی و برخی حتی بدون تسلط به زبان خاصی، سال‌های زیادی است در مراکز اسلامی خارج از کشور مستقر و یا در تردد هستند.

وی با بیان این که همین تعداد مبلغ نیز به نسبت گستردگی نیاز و فراوانی عرصه‌های جهانی بسیار اندک است، بیان داشت: البته از همین تعداد اندک نیز هستند مبلغانی که در مناطقی از جهان خوش درخشیده‌اند و منشأ آثار و برکات فراوانی بوده‌اند.

حجت الاسلام زادهوش عمده مشکل این حوزه را کمبود مراکز تربیتی و آموزشی مبلغان علاقمند به فعالیت در خارج از کشور عنوان کرد و تصریح کرد: در کشور مراکز متعددی در حوزه اعزام مبلغین مشغول به فعالیت هستند، اما عمده مشکل این حوزه کمبود مراکز تربیتی و آموزشی مبلغان علاقمند به فعالیت در خارج از کشور است.

وی تأکید کرد: متأسفانه بسیاری از فعالان عرصه تبلیغ، اطلاعات کافی در مورد ادیان و مذاهب، فرهنگ ملل، دانش ارتباطات، روش‌های مؤثر تبلیغ و امثال آن را نداشته و تسلط کافی بر زبان‌های خارجی را ندارند، چنین کسانی طبعاً علیرغم صرف هزینه‌های کلان و تحمل غربت و سختی‌های زیاد کمتر تأثیر گذارند و حتی گاهی عملکرد آنان خنثی است.

رئیس مرکز جامعة المرتضی در ادامه با اشاره به استراتژی‌های راهبردی این مرکز بیان داشت: مرکز جامعة المرتضی براساس نیازهای بسیار جدّی و دغدغه‌مندی در مورد بحث اعزام هدفمند مبلغین به خارج از کشور، همیشه به دنبال راهکار و اقدامی اساسی برای منظم کردن و جهت دادن به این حرکت مقدس بوده است، که از جمله آن می‌توان به برگزاری دوره‌های تخصصی زبان، برگزاری سفرهای تمهیدی – تبلیغی و حضور علمی در دانشگاه‌های معتبر جهانی اشاره کرد.