مصاحبهی اختصاصی رسالات با حجتالاسلام والملسلمين زادهوش
به گزارش روابط عمومی جامعه المرتضی علیه السلام:حجتالاسلام والمسلمین احمد زادهوش ،در مورد برخی از مهمترین نقاط ضعف مبلغان از جمله مهجور گذاردن قرآن و حدیث و همچنین در مورد مسائل موجود پیرامون اعزام مبلغان به خارج از کشور توضیحاتی دادند.
حجتالاسلام والمسلمین احمد زادهوش سالها رئيس دفتر تبليغات اسلامي اصفهان و معاون فرهنگي و تبليغي دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم بودند. ایشان هماکنون مدتي است که یک مركز تبليغی در خارج از كشور با نام «المرتضی» را راهاندازي كرده و ظرفيتهاي مستعدّ حوزههاي علميه براي تبليغ در خارج از كشور را آموزش داده و اعزام ميكند.
لطفاً بفرماييد چه شد که به سمت وسوي روحانی بودن و تبلیغ دین رفتید؟
نه پدرم و نه هیچکدام از بستگان نسبی و سببی ما روحانی نبودند؛ البته زمینههای مذهبی خوبی در خانوادهی ما بود. یک آقایی در اصفهان هست به نام حاج آقا مهدی مظاهری. الآن خیلی در کهولت سن به سر میبرد. ایشان مؤسسّات و خیریههاي بزرگی مثل خیریه ایتام و دارالقرآن را تأسیس کرده و صدای خیلی گرم و دلنشینی دارند. شبهای ماه مبارک، یکیدو ساعت بعد از افطار، شروع به خواندن دعای ابوحمزه میکند. ما از روی علاقهای که به این دعا داشتیم، با یکی از دوستانم، تقریباً هر 30 شب را شرکت میکردیم. در يكي از اين شبها یک روحانی سید و جوان و خیلی با معنویت را دیدم. در دلم اين احساس بوجود آمد كه روحانی شوم و به دوستم گفتم که بیا برویم روحانی شویم. اين مسأله داستانهای زیادی را بوجود آورد و مخالفتها و موافقتهایی را به دنبال داشت، اما بالاخره روحانی شدم و از آن لحظه تا الآن هیچوقت پشیمان نبودم و اگر هزار بار دیگر به گذشته برگردم، دوباره همین مسیر را میروم. اگرچه خودم را خیلی موفق نمیدانم ولی مسیر، مسیر خوبیست.
میخواهم عرض کنم كه نباید فضاسازیها را دستکم بگیریم. وظیفهی ما این است که برای حضور معنوی جوانها فضاهایی را آماده کنیم. آنها خودشان راهشان را پیدا میکنند؛ لازم نیست که ما خودمان همهکار را بکنیم. ما ناتوانتر از این هستیم که بتوانیم دل کسی را تصرف کنیم، ولی اینکه سفره را پهن کنیم، خیلی مهم است. همین کار اصلی ماست.
لطفاً، بفرمایید کداميك از اساتیدتان در این راه بیشتر روی شما تأثیر گذاردهاند و از ایشان بیشتر الگو گرفتهاید؟
ما اساتید خوبی داشتیم، مثل آیتالله محمدکلباسی که از نوادگان حاجی کلباسی بزرگ و از شاگردان بزرگ آیتالله بروجردی بودند. ایشان از اساتید اصول ما بودند. آیتالله احمد امامی که از شاگردان امام بودند و آیتالله مظاهری. استاد منصورزاده، استادِ معانیبیان و بخشی از شرحلمعه ما بودند. ایشان يكي از مبلغان موفق اصفهان هم هستند و 30 سال دبیر آموزش و پرورش بودند و ما بیشترین مسائل و تجربیات تبلیغ را، اعم از مردمشناسی و سخن گفتن با ادبیات معمول مردم و استفادهی بجا و جدی از طنز و مسائل ديگر تبليغ و منبر را از ایشان آموختیم.
ولی این را بدانید که همهی تبلیغ، منبر نیست؛ خیلی از طلبههای ما اشتباه میکنند و تمام همّتشان را صرف میكنند كه منبریِ خوبی شوند. درحالی که ما مبلغین بسیار خوبی داریم که اینها منبری نیستند، اما معاشرتهایشان با مردم و حضورشان در متن جامعه به لحاظ راهنماییها و حسن معاشرتی که دارند خیلی تاثیر گذارتر است.
یکی از نکات بسیار مهمي كه در تبلیغ یاد گرفتیم اين است كه در منبر، خیلی خودمان را به تکلّف و زحمت نیندازيم؛ سخنرانیهایی كه خیلی لفظقلم و همراه با فریادهای مشمئزکننده و رسمیّتبخشیهای آنچنانی به منبر است، باعث میشود که هم خودِ شخص اذیت شود و هم ارتباط کمتری با مخاطب برقرار شود. ممکن است ظاهر کار خوب باشد، اما خطیب هر چه به مخاطبش نزدیکتر باشد بیشتر تأثیرگذار خواهد بود؛ مثل اینست که منبر را جایی بگذارید که با مخاطب 15 متر فاصله داشته باشد. ارتباط کلامی هم همینطور است. تا آنجا كه امکان دارد باید با مردم با ادبیات خودشان صحبت کنیم. مثلاً از مثالهای کوچه و بازاری استفاده کنیم. از ادبیاتی استفاده کنیم که همهکس فهم باشد. یکی از متديّنان قم میگفت ما بعد از 15-10 سال فهمیدیم که «ذات اقدس الهی» در فرمايشات آيتاللهالعظمي جوادی آملی، یعنی همان خدا! لذا هرچه به زبان مردم نزدیکتر شويم بهتر است. استاد ما اینچنین بود. با لفظ شیرین اصفهانی و خیلی صریح و صحیح و روان و معمولی صحبت میکرد.
نکتهی دیگر در تبلیغ این است که خمیر مایهی اصلیِ آن باید قرآن و حدیث باشد. برخی از منبرها خالی از این دو است، درحالی که حدیث نور است و به هر اندازه بیشتر این احادیث به مردم عرضه شود، هم اعتماد و هم تأثیرگذاری بر مخاطب بیشتر میشود. ما خودمان را خیلی دخیل نکردیم. ما باید نیازها را تشخیص دهیم، پردازش کنیم و در نهایت گزینش کنیم. تشخیص نیاز مردم، بالاترین هنر یک مبلغ است. اگر بخواهیم خودمان تولید محتوا کنیم کم میآوریم. ما محتوایی غنیتر و جذابتر از قرآن و حدیث نداریم و البته در هیچ موضوعی هم دستمان خالی نیست.
یکی از دوستان مبلغ ما خیلی اصرار میکرد که برود زندان نماز بخواند. بعد از مدتي ایشان را به یک کمپ ترک اعتیاد در مبارکهی اصفهان فرستادیم. از من دعوت کردند که یک روز بروم از نزديك امور را بررسی کنم. بین دو نماز چند حدیث از مستدرک وسائلالشیعه که در ذهن داشتم خواندم و توضیح دادم: پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله فرمودند: «سَیَأتی زَمانٌ عَلى اُمَّتی یأکُلونَ شَیئا اسْمُهُ البَنجُ، أنا بَریءٌ مِنهُم و هُم بَریئُونَ مِنّی»؛[مستدرکالوسائل، ج ۱۷، ص ۸۵] یعنی زماني فرا مىرسد که امّت من چیزى به نام «بنگ» استفاده مىکنند. من از این گروه بیزارم و آنان از من دورند و «سلّموا على اليهود و النّصارى و لاتسلّموا على آكل البنج» یعنی به يهود و نصارا سلام كنيد، ولى به معتاد به بنگ، سلام نكنيد! رانندهای که با او رفته بودیم میگفت: حاج آقا این حدیث را که خواندی آنان كه در كمپ تحت درمان بودند تعجب ميكردند و میگفتند راستی همچنين حدیثهايی هم داریم!
و میگفتند این نظام و این تلویزیون که مال آخوندهاست، میخواهند که ما خوش نباشيم، قطعاً اگر از اول میدانستیم که اين قضیه خدا و پیغمبری است، ملاحضهی بیشتری میکردیم.
فکر میکنید در جامعهی کنونی چه موضوعاتی برای منبر و تبلیغ مفید است؟
به نظر میرسد توجه به حدیث در امر تبلیغ در میان ما طلبهها کمرنگ است. اگر ما یک کتاب حدیث برداریم و مطالعه کنیم خواهیم دید که موضوعات نابی در میان روایات اهلبیت علیهمالسلام مطرح شده است. در احادیث میتوان بهترین سوژههای تبلیغی را یافت در حالی که ممکن است اگر ساعتها هم فکر کنیم، این سوژهها به ذهنمان نرسد. نکتهی جالب قضیه این است که همهی احادیث، خطبه و منبر نبوده، بلکه ناظر به نیازهای مردم بوده است. مثلاً اتفاقی میافتاده و ائمه علیهمالسلام حدیثی را بیان میکردند؛ یعنی هر حدیث یا روایت پاسخ به یک نیاز بوده است. ما باید اینها را از متن و حاشیه روایت دربیاوریم.
آیتالله بروجردی فرمودهاند: حدیثهایی که در زمان چند سالهی حکومت امیرالمؤمنین علیهالسلام به ما رسیده به مراتب بیشتر از 25 سال قبل از حکومت ایشان است، چرا؟ چون قبل آن مردم به ایشان مراجعه نمیکردند، کسی نمیآمد سؤال کند.
شما کدام منابع حدیثی را برای امر تبلیغ و استفاده در منبرها مناسب میدانید؟
در کتاب میزانالحکمه، 419 موضوع حدیثی آمده است که عصارهی بیش از چند صد جلد کتاب حدیث میباشد. استاد ریشهری برای نگارش این کتاب بیش از 10 مرتبه بحارالانوار را دوره کردهاند و از همسرشان که دختر آیتالله مشکینی هستند بسیار سپاسگذار بودند، چراکه در زمان کتابت این اثر، خیلی مراعات میکردند و محیط خانه را آرام نگه میداشتند، در حدی که حتی وقتی که برای ایشان چای میبردند، دمپاییهایشان را از پا در میآوردند و از پلهها بالا میآمدند که مبادا سروصدایی ایجاد نشود و در نهایت از مطالعهی این کتابها، به کتابهای دیگری مثل نهجالبلاغه و غیره هدایت میشوند.
مطلب دیگر اینکه، اگرچه اقتضائات محیطهای مخاطبان مختلف با هم فرق میکند، ولی خمیرمایه همه آنها یکی است، یعنی اگر کسی جذابیت متون اسلامی را چشیده باشد، درک و رعایت اقتضائات برای او آسان میشود. فقط در این بین نحوهی بیان و بکارگیری ضربالمثلها و… میماند که خیلی سخت نیست. رعایت اقتضائات مطلبی که در شبستان قدیمی یک مسجد یا در دانشگاه تهران باید بیان کرد، خیلی سخت نیست؛ چون که وجدانها و نیازهای اخلاقی و اعتقادی همهی این اشخاص مشترک است، البته به شرطی که آن خمیرمایهی اصلی را داشته باشیم. متأسفانه بعضی افراد در این مسئله به شکلی دچار مشکل میشوند.
البته من نمیگویم که صاحبنظر هستم، ولی تجربه را بیان میکنم. تجربهی من به من میگوید که مثلاً، آن حدیثی را که در جمع فُضلای نجف و در بین روحانیون کاروانها و مداحان مطرح کردم، همان حدیثی بود که در مسجد گیسن آلمان بکار بردم؛ جایی که پر از مخاطبان ایرانی و غیرایرانی بود. در آنجا کسی اصلاً مسجد نرفته بود و همگی متولد کشور آلمان بودند، اما تطبیقها یقیناً فرق میکند. وقتی از آن جلسه بازخورد گرفتیم، همه میگفتند که این موضوع، نیاز قطعی ما بوده و خیلی استقبال کردند.
لطفاً نظرتان را در مورد روش ائمه علیهمالسلام و مسألهی آسیبشناسی تبلیغ بیان نمایید؟
در تاریخ سراغ نداریم که هیچوقت هیچکدام از ائمه علیهمالسلام، در مسجدی یا در خانهای بیشتر از 45 دقیقه سخنرانی کرده باشند. مثلاً در مسجدالنّبی حضرت بلند میشدند و ایستاده برای مردم صحبت میکردند که حدود 7 یا 8 دقیقه بیشتر نمیشده است و قدم میزدند و میرفتند در مقابل زنها و مطالبی که مورد نیاز آنها بوده برایشان بیان میکردند. یا مثلاً روزی در مسیری میرفتند، شاخهای را گرفتند و تکان دادند، طوری که برگهایش ریخت. به حاضرین گفتند: میدانید چرا این کار را انجام دادم؟ گفتند: بفرمایید. فرمودند: این مَثَل فردی است که برای نماز میایستد، گناهانش مثل برگ درختان میریزد. ماندگاری این حرکت از چند ساعت سخنرانی بیشتراست.
با توجه به اینکه شما به کشورهای مختلفی رفتهاید و تجارب زیادی دارید، چه موضوعاتی میتواند مؤثر و موردنیاز برای تبلیغ در خارج از کشور باشد؟
من تجربهی سه مرتبه تبلیغ در پاریس، دو مرتبه تبلیغ در رم، دو مرتبه در میلان و اتریش و چند مرتبه هم در دیگر شهرهای اروپا را داشتهام. اینها منبرهای رسمی من در مساجد و مراکز مهم بوده است. بعضاً در خانههای مردم یا در محافل خصوصی نیز تبلیغ کردهام. همچنین در اکراین، ترکیه، پاکستان، فیلیپین، چین و مکانهای متعدد دیگری نیز توفیق تبلیغ را داشتهام.
یکی از آسیبهای جدی و مشترک در بین ایرانیهای خارج از کشور، فروپاشی خانوادههاست. اینکه ما گمان کنیم خانوادهی سالم و سادهای که به اینجا مهاجرت کردهاند، از آسیبهای فرهنگی مصون بودهاند، اینطور نیست! با کمال ناباوری؛ مثلاً خانم خانواده تمرّد میکند. آن خانمی که اصلاً کسی گمان نمیکرد روزی چنین رفتاری داشته باشد. این نشان میدهد که پایهی عقیدهای وی قوی نبوده است. نشان میدهد که آن التزاماتی که باید باشد و آن باورهایی که طرف باید داشته باشد، اصیل نبوده و لذا وقتی با فضا و محیطی مواجه میشود که میبیند اگر امروز از شوهرش جدا شود به او خانهی مستقل و حقوق مکفی میدهند و با مردهای دلخواه خودش هم میتواند رابطه داشته باشد، به راحتی از همسرش جدا میشود و خانواده از هم میپاشد؛ نمیگویم اکثر خانوادهها اینجوری هستند، ولی عدهی قابل توجهی دچار چنین مشکلاتی میشوند. این نشان میدهد که ما باید روی مباحث خانواده بیشتر کار کنیم و لازم به تذکر است که این ارتباطات رو به گسترش است. اینطور نیست که بتوانیم رفت و آمدهای خارجی را کنترل کنیم. ازطرفی پس از گذشت دو سه دهه از انقلاب، همه تلاش میکنند که این چند میلیون ایرانی را با فضای داخلی مرتبط کنند.
این ارتباطات ضمن اینکه خیلی برکات دارد، مفاسد و آسیبهایی هم دارد. برای مثال پسری که متولد فرانسه یا بلژیک است و در اینجا ازدواج میکند، به راحتی از همسرش دلمیبُرد. این یعنی اینکه ما شاهد گسترش روابط عمیقی هستیم. اگر در این روابط، اعتقادات و باورها محکم نشده باشد، مثل فنری میماند که مدتها رویش فشار بوده است. آن طرف که میرود احساس میکند دیگر آن فشار نیست و یکدفعه آزاد میشود.
در مورد این مسأله چه منابعی را برای مطالعه به خانوادهها پیشنهاد میکنید؟
من تنها کتابی که در این سالها برایم جالب بوده کتاب «تحکیم خانواده» آیتالله ریشهری بوده است که مملو از حدیثهای مرتبط در این موضوع است؛ خیلی نکات مهمی در روایات وجود دارد. وقتی روی منبر بخوانیم، بسیار تأثیرگذار است اما ما به سادگی از کنارش میگذریم. 99.5 درصد از مردم سنتی ما باور ندارند که در کلام ائمه علیهمالسلام چنین چیزهایی وجود دارد! یعنی خیال میکنند فقط توصیه به نماز و روزه شده است و یک روضهی امام حسین(ع) و بعد هم گریه. من خاطرم هست در یک منبر، در خانهای بزرگ که جمعیت زیادی آنجا بودند، این حدیث را خواندم: «و انّ الرّجل لیوجر فی رفع اللقمه الی فم امراته» که خیلی مورد استقبال قرار گرفت. البته اینگونه روایات را نمیتوان در جایی مثل حرم امام رضا(ع) روی منبر گفت.
مبلغانی که قصد دارند برای تبلیغ به خارج از کشور بروند، باید چه کنند؟
تبلیغ در خارج از کشور اشکال متفاوتی دارد. یک شکل آن که الآن بین طلبهها معمول است، ارتباط با ایرانیهای خارج از کشور است. البته کل اعزام مبلّغ سازمان فرهنگ و ارتباطات در یک فصل تبلیغی در اینشکل بیشتر از 40 نفر نیست. این افراد به مرکز امام علی(ع) در وین اعزام میشوند و یا شبها در سفارت یک منبر سنتی میروند. ممکن است غیرایرانیها مثل افغانیها نیز در این جلسات حضور پیدا کنند. بعد هم بر میگردند. ولی این یک در یک میلیونیم آنانی است که در خارج از کشور زمینهی پذیرش تبلیغ را دارند. ما مخاطبان مسلمان غیرایرانی، اعم از شیعه و سنی را داریم و از آن مهمتر و وسیعتر و بالاتر، مخاطبان غیرمسلمان هستند که از سوی ما شاید به اندازهی کمتر از تعداد انگشتان دست کسی باشد که این نوع تبلیغ را انجام دهد. حاج شیخ مهدی کثیری، از فضلای قم که عضو هیئت علمی یکی از دانشگاههای معتبر اتریش هستند و خیلی مقیّدند که در همه حال لباس روحانیت بپوشند، برای کاردینالها و کشیشها، «الهیات مسیحی» تدریس میکنند. از ایشان پرسیدم که در این کلاسها چه چیزی را تدریس میکنید؟ گفت: چیزی برایشان میگویم که بعد از تمام شدن ترم، به عقایدشان شک کنند و نقل میکرد که چقدر با من مخالفت شد و سنگاندازی کردند. اما ایشان الآن استادتمام هستند و ما از اینجور مبلغین شاید پنج شش تا بیشتر نداشته باشیم.
ما به خارج میرویم که به امور تبلیغی شیعیان برسیم! برای اهلسنت و دیگر مخاطبان برنامه نداریم! عوض تبلیغ برای اهلسنت با آنها در عرصهی تبلیغی میجنگیم!
لطفاً در مورد مرکز تبلیغ اعزام به خارج از کشور که تأسیس کردهاید، توضیح دهید؟
در این مرکز از صفر تا صد تبلیغ خارج از کشور را برنامهریزی کردهایم. شورای سیاستگذاری آن را جناب دکتر لکزایی، آقای حکیم الهی، معاون جامعةالمصطفی(ص)، جناب آقای مشکی، رئیس اعزام مبلغ سازمان فرهنگی، دکتر علیزاده موسوی و دکتر سید محمود موسی که ایشان 12 سال آمریکا بودهاند و دو سه سال هم اروپا و آفریقا و جاهای دیگر فعالیت تبلیغی داشتهاند و دکتر حجازی تشکیل میدهند. الآن سه گروه تبلیغی به زبان انگلیسی، دو گروه به زبان عربی، دو گروه به زبان چینی، یک گروه به زبان پرتقالی و یک گروه کوچک هم به زبان کرهای داریم. همچنین در حال راهاندازی گروههایی به زبان سواحلی و مالایی نیز هستیم که بعد از آموزش، تشکیل پرونده میدهیم و مصاحبه میکنیم و سپس در امر تبلیغ دینی، اعم از عرصهی مجازی و رسانهای و یا اعزام به خارج کشور از ایشان استفاده میکنیم . امسال برای محرم حدود 30 نفر اعزامی به کشورهایی مثل آفریقایجنوبی و لبنان و لهستان داشیم. بعضی از این افراد مقالات علمی برای کنگره ارسال میکنند. در صورتی که پذیرفته شود، حمایت میکنیم، البته به شرط وجود یک برنامه در حاشیهی مقالهشان که بتوانند قبل و بعد از کنگره یک برنامه تبلیغی را اجرا کنند و حتماً در سفر معمم باشند. لازم است این را تذکر بدهم که کار ما ناظر به طلّاب ایرانی است و به حوزهی کاری جامعةالمصطفی وارد نشدهایم.
یکی از برنامههای قطعی ما در مرکز این است که در اواخر دورهی آموزشی، سفر دستهجمعی تدارک میبینیم. یعنی در ابتدا هیچکسی را تنها به تبلیغ نمیفرستیم. هدف این است که هم زبانشان تقویت شود و هم اگر زمینههایی پیش آمد، تبلیغ داشته باشند. سرگروه در برگشت ارزیابی خودش را عرضه میکند. مثلاً، تجربهی 40 روز که آنجا بودیم این را نشان میدهد که فلانی یا فلانی به درد تبلیغ نمیخوردند، اما فلانی برای این کار مناسب است. لذا آنجا مشخص میشود که چه کسانی برای تبلیغ در خارج از کشور مناسب هستند.
منبع:رسالات
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.